حتما شما هم از بدخطی پزشکان ایرانی بسیار شنیدهاید. شاید هم شده که بارها نسخه یا آزمایشتان را بالا و پایین کرده باشید و از آن سر در نیاورده باشید. لابد اتفاق افتاده که به داروخانه رفتهاید و دکتر نتوانسته نسخهتان را بخواند و شما را دوباره فرستاده پیش پزشکتان. از همه بدتر اینکه به خاطر بدخطی پزشک داروی اشتباه خورده باشید. آیا همه اینها کلافه و عصبانیتان نکرده؟ از خودتان پرسیدهاید آخر این چه رسمی است؟ رسم خرچنگ قورباغه نوشتن؟
تا به حال برای شما پیش آمده که یک نسخه ی دارویی به دست بگیرید و هر چقدر به گوشه های چشمتان چین بیندازید باز هم نتوانید آن را بخوانید؟ به نظر می رسد یکی از قوانین پزشکان برای فارغ التحصیل شدن از دانشگاه بدخط بودن آن هاست. یا شاید تصور کنید کسانی که خط خوبی ندارند به سمت رشته ی پزشکی جلب می شوند. دکتر روس بروکاتو می گوید که در دوران مدرسه جایزه ی خوش خطی را برده ولی حالا دیگران اصلا نمی توانند نسخه هایش را بخوانند. ولی خود او می تواند به راحتی تمام نوشته ها را بخواند. اشکال کار کجاست؟
پزشکان نسبت به مشاغل دیگر باید خیلی چیزها را یادداشت کنند. در زمینه ی پزشکی اگر هر چیزی بصورت نوشتاری ثبت نشود نمی توانیم روی اعتبار آن حساب کنیم. تمام مکالماتی که با بیمار رد و بدل می شود باید بصورت کتبی نوشته شود و به عنوان تاریخچه ی درمان نگهداری شود.
حالا تصور کنید پس از گذراندن ساعات کاری طولانی و دستی که حسابی خسته شده تکلیف چیست؟ اگر شما هم مجبور باشید روزی ده تا دوازده ساعت را به نوشتن اختصاص بدهید می بینید که دست شما هم از یک لحظه به بعد کم می آورد. از آنجایی که از ماهیچه های دست بیش از حد کار کشیده می شود با گذشت زمان در طول روز دست خط پزشکان بدتر و بدتر می شود.
اگر پزشکان برای هر بیمار یک ساعت وقت می گذاشتند شاید می توانستند کمی آهسته تر یادداشت کنند و دست هایشان کمی استراحت می کرد. خیلی از پزشکان برای رسیدگی به بیماران عجله می کنند. به عنوان مثال یک بیمار تنها یک ربع زمان دارد تا در مورد مشکلاتش صحبت کند و تمام سوالاتش را در مورد نسخه بپرسد. پزشکان سعی می کنند به جای اینکه به زیبایی دست خطشان توجه کنند به بیمار توجه کنند.
طبق آماری که انجمن پزشکی آمریکا منتشر کرده سالانه صدها نفر به علت بدخط بودن نسخهها و اینگونه اشتباهات جان خود را از دست میدهند.
البته زمینه کاری پزشکان طوری ست که گاهی لازم است نوشته ها را بدخط بنویسند. مثلا نوشتن epididymitis خیلی ساده نیست مخصوصا اگر نرم افزار دیکشنری دم دست شما نباشد. به این ترتیب اگر نوشتن صحیح آن را به خاطر نداشته باشند با بدخط نوشتن کلمات آن را می پوشانند. به علاوه برخی اسامی برای متخصصان رشته ی پزشکی بسیار پیش پا افتاده است ولی ممکن است شما اصلا متوجه نشوید که در نسخه چه چیزی نوشته شده. مثلا QD یعنی روزی یک عدد یا TID یعنی روزی سه عدد. داروساز منظور پزشک را به خوبی متوجه می شود.
در دکترسنج پارامترهایی مانند نحوه تجویز دارو توسط دکتر با همکاری مراجعه کنندگان و بیماران ارزیابی می شود.
منوچهر خیاطزاده مسئول داروخانهای نزدیکی میدان رسالت تهران است. ۲۰ سال سابقه کار دارد. او میگوید: «اصلاً نمیفهمم چرا پزشکان ما روز به روز بدخط تر میشوند. اوایل کارم، یعنی سالها پیش میتوانستم همه نسخهها را بخوانم، اما باورتان نمیشود، من هم با این همه تجربه این روزها نمیتوانم نسخهها را بخوانم. گاهی پیش آمده نسخه را اشتباه بپیچم. به دستیارها هم اصلاً نمیتوانم اعتماد کنم، یعنی بیچارهها حق هم دارند. این روزها تا به نسخهای شک میکنم زود بیمار را میفرستم پیش دکترش تا نسخه را اصلاح کند. اگر خطایی اتفاق بیفتد فردایش میآیند سراغ ما. دیگر نمیگویند پزشک بدخط بوده.»
یک مرد مسن که در همین داروخانه منتظر است تا دکتر نسخهاش را آماده کند، حرفهایمان را میشنود و دنباله حرف را میگیرد: «به نظرم دکترها مخصوصاً بدخط مینویسند تا بیمار از فهرست داروها سر درنیاورد. چون ما خیلی از داروها را توی خانهمان داریم، میخواهند این جوری ما را مجبور کنند تا دوباره دارو بخریم. بیا خانه من را ببین، خودم یک داروخانه کامل دارم! بعضی دکترها هم میگویند برو فلان داروخانه. انگار باهم قرارداد دارند. یک جوری مینویسند که همان داروخانه طرف قرارداشان بتواند نسخه را بخواند.»
امیر پورموسی پزشک عمومی، خط خوبی دارد. چند نمونه از نسخههایش را نشانم میدهد: «بد خطی نسخه همکارانم تا این حد باور نکردنی است که گاهی من هم از آنها سر در نمیآورم. این از نظر نظام سلامت نادرست است. من بهعنوان یک پزشک با این نسخهها بشدت مخالفم. برخی پزشک ها با این کار میخواهند ثابت کنند نسخهشان ویژه است یا به نوعی در نسخهها رمزگذاری میکنند. این موضوع وهمچنین تعداد اقلام دارویی که پزشکان ایرانی مینویسند جای بررسی دارد. برخی فکر میکنند، اگر نسخهشان کوتاه و خوشخط باشد شأن آنها پایین میآید.» او به نکته دیگری هم اشاره میکند؛ اینکه این بد خط نوشتن، فقط مخصوص پزشکان نیست و کادر پزشکی هم متأسفانه همین قدربد خطند: «نمیدانید گاهی در بیمارستان ها به خاطر همین بدخط نوشتن چه فاجعههایی که رخ نمیدهد. این اتفاقها اصلاً قابل مقایسه با یک نسخه بدخط نیست. چون وقتی بیمار نسخهای را پیش دکتر داروخانه میبرد او دوباره آن را کنترل میکند و احتمال خطا کم میشود، اما در بیمارستان وقتی در پرونده بیمار نام دارویی توسط پرستار اشتباه نوشته شود، ممکن است اشتباههای وحشتناکی پیش بیاورد و تا مدتها بیمار داروی اشتباه مصرف کند.»
مصطفی کوکبی، پزشک، خودش را چندان بدخط نمیداند. با خندهای میگوید دستکم داروخانهها میتوانند نسخهام را بخوانند: «دلیل بدخطی تندنویسی پزشکان است. واقعاً علت دیگری ندارد. البته همه پزشکان میدانند که باید سه چهار حرف اول دارو را خوش خط بنویسند. داروهایی مثل وارفارین و دیگوکسین و… چون دوز داروییشان خطرناک است، باید کامل و خوش خط نوشته شوند. شاید به همین خاطر بسیاری از بیمارستانهای آمریکا که همهساله تعدادی بیمار به خاطر بدخطی پزشکان جانشان را از دست میدادند، نسخههایشان را الکترونیک کردند.»
این بار که نسخه بدخطی از پزشکتان گرفتید، بد نیست چند لحظهای تأمل کنید. شاید هم اعتراضی کوچک به پزشک، تلنگری باشد برای خوش خط نوشتن نسخه بیمار بعدی؛ شاید!